برخی کتاب رومیان را بهعنوان اثر بزرگ پولس رسول توصیف میکنند که در آن، پولس الهیات خود پیرامون مسیح و نجات را به صریحترین و متمرکزترین سبک خود بیان میکند. قرنهای متمادی است که محققان تلاش دارند تا عمق کلمات و مفاهیم پولس را بررسی نمایند؛ اما هنوز چیزهای زیادی باید به نگارش درآید.
لوتر و دیگر اصلاحگران، ایدهی اساسی خود برای اصلاحات را در پنج فصل اول کتاب رومیان یافتند، یعنی:
«پارسا شمردگی تنها از راه ایمان»
پارسایی چیست؟
پارسایی (δικαιοσύνη-dikaiosynē) برای پولس، برآیندی از کارهای نیکِ شخص نبود، چنان که گویی میتواند با اعمالش نزد خدا منزلت بیابد؛ بلکه، پارسایی جایگاهی است که خدا در نتیجه ایمان به او داده (رومیان ۴: ۳) که خود هدیه ای از جانب خداوند است (افسسیان ۲: ۸-۹).
طی قرون متمادی، محققین مسیحی به قیاس میان پارسایی از راه ایمان (آموزههای مسیحی پولس) و پارسایی از راه اعمال (آموزههای یهودی) مبادرت نمودهاند.
ای. پی سندرز (E.P. Sanders) کار «پارسایی بهواسطهی اعمال» که در تعالیم یهودی قرن اول موردِ تأکید بود را تقلیل و بر «پارسایی بهواسطهی عهد» تأکید نمود. چنین تأکیدی از سوی سندرز، موجبات شکلگیری مبحث تازهای فراهم آورد که درک یهودی-مسیحی را به طور قابل توجهی بهبود بخشید. اما با این حال، «قانونگرایی عهدی» سندرز یک نقص جدی دارد.
[نقص در اینجاست که] اگر یهودیان به این دلیل که قومِ عهد خدا هستند نجات مییابند، ولی برای باقیماندن در آن رابطه همچنان باید کارهای نیک انجام دهند، پس نجات همچنان به اعمال بستگی دارد.
ایمان چیست؟
ایمان (πίστι-pistis) باور به خداست. این تعریف از ایمان، به معنای پذیرشِ صرفِ عقلانیِ رایج در بسیاری از محافل امروزی و یا اعتقاد از رویِ ترس بهمثابه دیوها (یعقوب ۲: ۱۹) نیست. چنین تعریفی از ایمان، همچون به رُخ کشیدن بیپروایانه کسانی نیست که خدایی را به شکل خود خلق کرده اند، یا امید سرافکنده کننده کسانی نیست که گرفتار گناه هستند، اما نمی خواهند خدا را مطابق شرایط او بپذیرند.
در حقیقت، ایمان معرفت خداست که بهواسطهی روح خودِ خدا افاضه گردیده و گناهکارِ مرده را زنده میکند، منجر به یک رابطه مبتنی بر اعتماد و اطاعت با او میشود و در جلال ابدی با خداوند به اوج میرسد.
نجات چیست؟
از نگاه پولس، در مقام محققِ عهد عتیق، رابطهی تنگاتنگی میان نجات (ἀπολύτρωσις-apolytrōsis) در رومیان ۳: ۲۴ با نجات (פדות-pĕduwth) در عهد عتیق برقرار است؛ بهعنوان نمونه مزامیر ۱۱۱: ۹.
ایده نجاتدهنده فردی است؛ مشابه خویشاوندی که شخص دیگری را از موقعیتی بد، مانند بردگیِ بدهکار، به بهایی خرید (لاویان ۲۵: ۴۷-۴۸).
خدا برای اسرائیل نجاتدهنده (גאל-ga’al) بود و آنها را از اسارت در مصر (خروج ۶: ۶)، در بابل، از دست دشمنان دیگر (میکاه ۴: ۱۰) و نیز از مرگ (هوشع ۱۳: ۱۴) رهایی بخشید.
مسیح بهای غیر قابل تخمینی (خون خود) را پرداخته تا کسانی را که از او پیروی میکنند از گناهانشان و در نتیجه از مرگ روحانی نجات دهد.
عادل شمردگی چیست؟
عادل شمردگی (δικαίωσις-dikaiōsis) که مقصودِ پولس است، به معنای اعلام خدا مبنی بر این است که فرد از گناه پاک شده، عاری از گناه و مورد قبول او است.
پولس در ۵ فصل اول رومیان بزرگترین خبر جهان را تشریح میکند که چگونه کار (عمل) مسیح انسان را نجات داد.
آدم مرتکب گناه شد، و بنابراین هر فردی در این سیاره، خواه در گذشته و خواه در حال یا آینده، از طریق متحد بودن با آدم در نسل بشر، در گناه آن سهیم است. در واقع، ما ذات گناه آلودی داریم، بهطوریکه گناه و عصیان در برابر خدا حالت طبیعی ماست.
انسان به هیچ روی توان زیست مطابق با شریعت خدا و معیاری را که ارادهی شخصیتِ مقدس خدا بر آن است را ندارد. انسان پارسایی ندارد و خدا کاملاً عادل است. در نتیجه، بشر محکوم به مرگ فیزیکی، جدایی روح از بدن (غیر مادی از مادی) و مرگ ابدی و جدایی کامل از اوست.
عهد عتیق به اسرائیل و دیگرانی که از خداوند پیروی کردند فرصتی برای نجات از گناه از راه ایمان فراهم آوَرد.
نظامِ قربانی و شریعت، درحالیکه بهتنهایی قادر به نجات کسی نبودند، وضعیتِ واقعی انسان از یک سو و شخصیت مقدس (برگزیده) او را از سویی دیگر آشکار نموده و نیز راه حل نهایی او را از پیش ترسیم کردند.
خودِ خدا که به گناه آلوده نشده بود، در شخص دوم انسان شد، به زمین آمد و مُرد و تاوان گناه ما را بر خود گرفت. عیسی با زندگیِ بدونِ گناه و مرگ فیزیکیِ خود، تاوان گناه ما را پرداخت و نجاتمان داد. با برخاستن دوباره (رستاخیز از مردگان)، عیسی بر مرگ غلبه کرد و اطمینان داد کسانی که با او متحد شدهاند در رستاخیزِ او شریک خواهند بود؛ بنابراین ما بیگناه هستیم، و ازاینرو در برابر خدا عادل شمرده شدهایم.
پاسخ ما به کسانی که میپرسند آیا خدا نمیتواند استاندارد را پایین بیاورد، منفی است. خدا باید مطابق با شخصیتش عمل کند، و قدوسیت خیرهکننده و پارسایی کامل، جایی برای گناه ندارد. خلقتِ کامل جایی برای نقص ندارد و خدای کامل نمیتواند کوچکترین بدیها را تحمل کند.