منظور از «مرد خدا بودن» چیست؟

منظور از «مرد خدا بودن» چیست؟
بر اساس آنچه عیسی از طریق کلام و شخصیتش آشکار می‌کند، مرد خدا بودن مستلزم محبت کردن به شرکای خود، از جمله همسر یا معشوقه  است. ما عاشق اقتدار، حفاظت و هدایت هستیم.

«آنگاه که کودکی بیش نبودم، چون کودکان سخن می‌گفتم و چون کودکان می‌اندیشیدم و نیز چون کودکان استدلال می‌کردم. امّا چون مرد شدم، رفتارهای کودکانه را ترک گفتم.» (اول قرنتیان ۱۳: ۱۱)

هر پسری که با ایمان مسیحی بزرگ می‌شود، ممکن است به عنوان بازتابی از پیری و بلوغ شخصیت، با یک سؤال مهم مواجه شود. سؤال اینجاست که واقعاً مرد خدا بودن به چه معناست؟

خِرَد اجتماعی نشان می‌دهد که هر کودکی از کودکی به بزرگسالی وارد دوره انتقالی می‌شود. ما این دوران را نوجوانی می‌دانیم و در نهایت، در حالت ایده‌آل، نوجوانی که بالغ می‌شود، نه تنها از نظر سنی، بلکه از نظر شخصیتی، بالغ می‌شود. یک دختر، زن می‌شود، و یک پسر، مرد.

با این حال، برای اینکه پسری مرد خدا شود، باید شخصیتی را اتخاذ کند که شبیه دنیا نباشد، بلکه بازتابی از عیسی باشد.

«و دیگر هم‌شکل این عصر مشوید، بلکه با نو شدن ذهن خود دگرگون شوید. آنگاه قادر به تشخیص ارادۀ خدا خواهید بود؛ ارادۀ نیکو، پسندیده و کامل او». (رومیان ۱۲: ۲)

مرد خدا بودن به چه معناست؟

پاسخ به سؤال مذکور مستلزم این است که اذعان کنیم بین نحوه نگرش جهان به مردان، و نحوه نگرش کتاب مقدس به مردان تفاوت فاحشی وجود دارد.

به عنوان مثال، آمریکای مدرن برای مردان یا مردانگی اهمیت زیادی قائل نیست. مردانگی برچسب‌هایی مانند ”سمی“ دریافت می‌کند و ایده پدرسالاری محکوم می‌شود. بر خلاف این باورهای رایج در جهان، کتاب مقدس به مردان توجه زیادی می‌کند.

همه حواریون عیسی مرد بودند، کتاب مقدس عمدتاً توسط مردان نوشته شده است، و طبق کتاب مقدس، مردان باید رئیس خانواده باشند (افسسیان ۵: ۲۲-۲۳). برتری مرد در کتاب مقدس مساوی با برتری بر زنان نیست.

هنگامی‌که حوا از آدم خلق شد، از دنده او گرفته شد (پیدایش ۲: ۲۲). همان‌طور که دکتر جیمز ام. تور در موعظه خود در کتاب پیدایش بیان می‌کند که حوا  از پای آدم آفریده نشده است، که نشان دهنده برتری او نسبت به زن است، یا از سر آدم که نشان دهنده حقارت او است آفریده نشده، بلکه حوا (زن) را از کنارش گرفتند.

بنابراین، مردان و زنان، حتی زمانی که نقش‌های متفاوتی را در زندگی خصوصی یا عمومی ایفا می‌کنند، برابر هستند. بنابراین، مرد خدا بودن چیزی نیست که محکوم شود، بلکه تشویق می‌شود. برای هر پسری که مرد می‌شود، یا مردی که سعی می‌کند خود را کاملاً به خدا متعهد کند، این سؤال پاسخی دارد. جای تعجب نیست که کتاب مقدس نمونه‌های متعددی را ارائه می‌دهد که چگونه هر یک از ما می‌توانیم مردان خدا شویم.

سه چهره مهم مرد

در ادامه قصد داریم تا به جهت درکی بهتر از معنای مرد خدا بودن، به سه چهره مهم مرد اشاراتی مختصر داشته باشیم که می‌توانیم از آن‌ها یاد بگیریم.

منظور از «مرد خدا بودن» چیست؟

نمونه‌ای از یک مرد خدا از کتاب مقدس چیست؟

«پس از برداشتن شائول، داوود را برانگیخت تا شاه ایشان گردد، و بر او چنین گواهی داد: ”داوود پسر یَسا را دلخواه خویش یافتم؛ او خواستِ مرا به‌ طور کامل به جا خواهد آورد.» (اعمال رسولان ۱۳: ۲۲)

این بازگویی در مورد لطف خدا نسبت به داوود، در نوشته‌های لوقا، یکی از همراهان پولس در کتاب مقدس، آمده است. در اینجا از داوود به عنوان جایگزین رهبری شائول بر بنی‌اسرائیل ذکر شده است. در قسمت‌های دیگر کتاب مقدس، درمی‌یابیم که داوود زمانی یک شبان بود که به پادشاهی رسید. او نه تنها بر تهدید شائول غلبه کرد، بلکه تهدیدهایی مانند جالوت را نیز شکست داد.

آیا داوود به خاطر دستاوردهایش نزد خدا دارای مرتبه گشت، یا خدا علیرغم کارش به او لطف داشت؟

آنچه می‌توانیم از داوود بیاموزیم این است که برای کسانی که ایمان دارند، خدا همیشه آن‌ها را هدایت می‌کند. ما از لطف او برخورداریم زیرا فرزندان او هستیم (اول پطرس ۲: ۹).

داوود به هیچ وجه مرد کاملی نبود. در یک عملِ مهم گناه‌آلود، او مردی را به قتل رساند تا بتواند زن آن مرد را به عنوان همسر خود بگیرد (دوم سموئیل ۱۱: ۲۶-۲۷). این یکی از بسیار اعمالِ دیگر داوود بود که خداوند را ناراضی ساخت. با این حال، خدا داوود را با وجود گناهانش دوست داشت، و داوود نیز خدا را دوست داشت.

زندگی داوود بیانگر مبارزاتی است که همه در درون خود دارند. ما در درونمان در ستیزیم که یا  خود را راضی کنیم یا خداوند را؛ در حالی که داوود در مواقعی که دست به کار می‌شد، سعی می‌کرد رضایت خدا را جلب کند.

ما این تلاش داوود برای کسب رضایت خداوند را به صراحت در مزامیر نوشته شده توسط او می‌خوانیم، جایی که او خداوند را تمجید می‌کند. داوود به خدا افتخار می‌کند که او را خلق کرده است (مزمور ۱۳۹: ۱۳)، داوود خدا را برای محافظت از او قدردانی می‌کند (مزمور ۸: ۳-۴)، و داوود به خدا اعتماد کامل و اختیارِ کامل زندگی خود را به او می‌دهد (مزمور ۱۳: ۱-۶).

چه در نقطه پایین زندگی باشیم و چه در اوج، پیروی از خدا همیشه به ما کمک می‌کند تا زندگی را به بهترین شکل انجام دهیم، زیرا زندگی را برای خدا خواهیم داشت، نه خودمان. پیروی کردنِ قلب خدا به این معنی نیست که ما زندگی را به طور کامل زندگی می‌کنیم، بلکه به این معنی است که ما تلاش می‌کنیم تا مطابق با خواست خداوند رشد کنیم.

چه چیزی می‌توانیم از عیسی درباره محبت بیاموزیم؟

«ای زنان، تسلیم شوهران خود باشید، همان‌گونه که تسلیم خداوند هستید. زیرا شوهرْ سَرِ زن است، چنانکه مسیح نیز سَرِ کلیسا، بدن خویش، و نجات‌دهندۀ آن است.» (افسسیان ۵: ۲۲-۲۳)

آیه اول را می‌توان به عنوان چیزی که جامعه مدرن آمریکایی، مردانگی سمی می‌داند، به اشتباه تعبیر کرد. بدون تفکر انتقادی، می‌توان این آیه را به این صورت تفسیر کرد که زنان بدون توجه به شرایط، باید با کمال میل تسلیم مردان شوند.

با این حال، آیه دوم توضیح مهمی را به آیه قبل اضافه می‌کند. زنان باید تسلیم مردان شوند، نه برای سوءاستفاده یا دست‌کاری، بلکه برای دوست داشتن و حمایت. عیسی کلیسا را دوست داشت. شوهران نیز موظف‌اند که همسر خود را دوست داشته باشند.

بر اساس آنچه عیسی از طریق کلام و شخصیتش آشکار می‌کند، مرد خدا بودن مستلزم محبت کردن به شرکای خود، از جمله همسر یا معشوقه  است. ما عاشق اقتدار، حفاظت و هدایت هستیم.

برای عیسی بیان اینکه زنان باید تسلیم شوهران باشند به این معنی است که مردان افتخار و مسئولیت مراقبت از همتایان خود را دارند. ما می‌توانیم موفقیت خود را در این زمینه صرفاً با مقایسه شخصیت خود با شخصیت عیسی ارزیابی کنیم. می‌توانیم نحوه رفتار عیسی با کلیسا و شاگردانش را مطالعه کنیم، سپس از خود بپرسیم که کجا می‌توانیم آن رفتار را بهتر تقلید کنیم.

ما از پولس در مورد ایمان و رستگاری چه می‌توانیم بیاموزیم؟

«پس دلسرد نمی‌شویم. هرچند انسانِ ظاهری ما فرسوده می‌شود، انسان باطنی روزبه‌روز تازه‌تر می‌گردد.» (دوم قرنتیان ۴: ۱۶)

بخشی از مسیحی بودن و مرد بودن، استقامت در زیرِ فشارِ مصیبت است. رنج می‌تواند در شکل کار، ازدواج و حتی وسوسه باشد، اما در هر شرایطی، ما حق انتخاب داریم که چگونه پاسخ دهیم. این سخنان پولس به این حقیقت اشاره دارد.

مهم نیست در ظاهر چه اتفاقی می‌افتد، و حتی اگر ما در حال پیر شدن هستیم و روزبه‌روز به مرگ نزدیک می‌شویم، می‌توانیم با تقلید از عیسی، ذهن و روح خود را تجدید کنیم. همان‌طور که از طریق عیسی می‌دانیم، ما از وسوسه‌های گناه مصون نیستیم، و گاهی ممکن است مانند داوود رفتار کنیم و سقوط کنیم.

پولس نیز مبارزات خود را داشت و تا آنجا پیش رفت که قبل از گرویدنش به ایمان (ایمان به مسیح)، مسیحیان را مورد آزار و اذیت قرار داد.

مهم نیست که اکنون در کجای زندگی قرار داریم یا چه کرده‌ایم، مهم این است که بدانیم خدا می‌تواند از ما برای پیشبرد پادشاهی خود استفاده کند. او می‌تواند ما را از مردان جهان به مردان ملکوتش تبدیل کند. ما فقط باید مانند پولس باشیم و پیروی از خدا را انتخاب کنیم. سپس همان‌طور که در طول سال‌ها شاهد فرسوده شدنِ بدن‌هایمان هستیم، همچنان از دانستن اینکه روح ما بیش از پیش آرزوی بودن با خدا را دارد، مسرور خواهیم گشت.

چگونه مرد خدا باشیم؟

خدا گفت: «آیا تو را امر نکردم؟ قوی و دلیر باش. مترس و هراسان مباش، زیرا هر جا که بروی، یهوه خدایت با تو خواهد بود.» (یوشع ۱: ۹)

پولس نوشت: «آیا تأیید مردم را می‌خواهم یا تأیید خدا را؟ آیا می‌کوشم مردم را خشنود سازم؟ اگر همچنان در پی خشنودی مردم بودم، خادم مسیح نمی‌بودم.» (غلاطیان ۱: ۱۰)

تیموتائوس گفت: «امّا تو ای مرد خدا، از این‌ها همه بگریز، و در پی پارسایی و دینداری و ایمان و محبت و پایداری و ملایمت باش.» (اول تیموتائوس ۶: ۱۱)

پدر و همه این دیگر مردان به این سؤال پاسخ می‌دهند که به راستی مرد خدا بودن به چه معناست؟

این سؤال پیچیده زمانی که خود را در کتاب مقدس غوطه‌ور می‌کنیم قابل درک تر می‌شود. خواندن آنچه خدا در مورد مردانگی می‌گوید، ثابت می‌کند که ما نیازی به حدس زدن یا گیج شدن با مثال‌هایی که دنیا می‌دهد نداریم.

تعریف دنیوی برای مردان و مردانگی با جزر و مد فرهنگ تغییر می‌کند، اما کلام خدا ثابت می‌ماند، زیرا او یکسان می‌ماند (عبرانیان ۱۳: ۸).

فرآیند تبدیل شدن به تصویر مسیح یک شبه انجام نمی‌شود. بنابراین، ما احتمالاً این سؤال را چندین بار در طول زندگی از خود خواهیم پرسید. اینکه چندین بار از خود سؤال بپرسیم به خودی خود مشکل‌ساز نیست. جایی که ما باید مراقب باشیم این است که پاسخ‌هایمان را از کجا دریافت کنیم. ما باید از منابع مناسب به دنبال پاسخ باشیم. چه منبع حکمتی بهتر از کتاب مقدس؟

کتاب مقدس مملو از نمونه‌هایی از مردان است که به انسان مدرن نشان می‌دهند چگونه خدا را هم در گفتار و هم در عمل دنبال کند. هر چه بیشتر بتوانیم شبیه عیسی باشیم، مطمئناً به خدا نزدیک‌تر خواهیم شد، اما همچنین به عنوان یک الگوی الهی برای همسران، فرزندان، دوستان و جامعه خود خواهیم بود. این یک مرد خدا بودن واقعی است.

نویسنده / مترجم
مطالب مرتبط

چنانچه در خصوص این مقاله دیدگاه خاصی دارید، می‌توانید با ما در میان بگذارید