فرقه گرا بودن یعنی داشتن طیف محدودی از علایق، هدف یا گستره، یا اختصاص به یک سنت یا نظام اعتقادیِ خاصِ محدود. کلمه فرقه گرایی از ریشه فرقه میآید که کلمه ”بخش“ نیز از آن میآید.
اغلب، گروههای مذهبی یا سیاسی به «بخشهای» کوچکتری به نام «فرقه» تقسیم میشوند. درگیریهای ایدئولوژیک میتواند در میان این گروههای کوچکتر ایجاد شود. گاهی اوقات، کسانی که محتاطانه به یک فرقه خاص پایبند هستند، نسبت به فرقههای دیگر احساس تنفر یا تعصب میکنند، صرف نظر از اینکه ایدئولوژیهای آنها چقدر به هم نزدیک است.
فرقه گرایی نتیجه گروههای مختلف، هر چند مرتبط، است که تقسیمبندی دقیقی را حفظ میکنند. برای مثال فرقه مورمونیسم شامل چندین فرقه است. دو فرقه اصلی، کلیسای عیسی مسیح قدیسان آخرالزمان و جامعه مسیح هستند.
فرقههای دیگر درون همین کلیسا عبارتاند از: کلیسای مسیح (معبد لوط)، کلیسای عیسی مسیح، کلیسای بنیادگرایانه عیسی مسیح مقدسین آخرالزمان، و برای مدتی ریگدونیتها.
فرقه گرایی میتواند گاهی منجر به خشونت شود. چند نمونه معروف عبارتاند از ناسیونالیستها در مقابل اتحادیه گرایان در ایرلند شمالی و مسلمانان سنی (اهل تسنن) در برابر مسلمانان شیعه.
معمولاً، تعارض بر اساس این باور است که ایدئولوژیهای فرقههای مخالف نمیتوانند بدون آسیب رساندن به مذهب یا نهاد سیاسی به عنوان یک کل، بهصورت مسالمتآمیز همزیستی کنند.
در مسیحیت حقیقی، فرقههای فراوانی وجود دارد. خوشبختانه فرقه گرایی در مسیحیت اغلب منجر به خشونت فیزیکی نمیشود. اما همچنان میتواند باعث سوءتفاهم و تقسیم غیرضروری شود. بله، ما باید برای ایمان مبارزه کنیم و از انجیل در برابر کسانی که فیض خدا را به انحراف میکشانند دفاع کنیم (یهودا ۱: ۳-۴).
حقیقت، بنا به تعریف، منحصر به باطل است. ما باید از بدعت فاصله بگیریم. اما بسیاری از تضادها در کلیسا غیرضروری و غیرکتابی است (دوم تیموتائوس ۲: ۲۳؛ افسسیان ۴: ۱-۸). بلوغ معنوی با وحدت همراه است، و این بلوغ تنها زمانی میسر خواهد شد که قوم خدا در اطراف کلام جمع شوند و بر سر آن توافق کنند (افسسیان ۴: ۱۳-۱۶). فرقه گرایی در مسیحیت اغلب بر کاربردهای متفاوت حقیقت و سنتهای متفاوت متمرکز است تا بر روی حقایق متفاوت.
برخورد عیسی به فرقه گرایی
عیسی مجبور بود با یک نگرش فرقهای در میان شاگردانش برخورد کند. روزی یوحنا نزد عیسی آمد و گفت: «استاد . . .شخصی را دیدیم که به نام تو دیو اخراج میکرد، امّا چون از ما نبود، او را بازداشتیم» (مرقس ۹: ۳۸). عیسی به جای تعریف و تمجید از یوحنا برای غیرتش، او را به خاطر فرقهگراییاش سرزنش میکند: «بازش مدارید، زیرا کسی نمیتواند به نام من معجزه کند و دمی بعد، در حق من بد بگوید. زیرا هر که بر ضد ما نیست، با ماست. آمین، به شما میگویم، هر که از آن سبب که به مسیح تعلّق دارید حتی جامی آب به نام من به شما بدهد، بیگمان بیپاداش نخواهد ماند.» (مرقس ۹: ۳۹-۴۱).
از این ماجرا میتوان چندین نکته فرا گرفت:
اول، خداوند میتواند از افراد دیگری غیر از کسانی که در «فرقه» ما نقش دارند استفاده کند. یوحنا و سایر شاگردان تصور میکردند که چون جنگیر ناشناس یکی از دوازده نفر نبود، بنابراین او پیرو واقعی مسیح نیست. عیسی شاگردان را مستقیماً توجیه میکند و به آنها میگوید که حق ندارند مرد را از فعالیتش منع کنند.
نکته دیگری که میتوان آموخت این است که خداوند کارهایی در حال انجام دارد که ما از آنها چیزی نمیدانیم. او قبل از اینکه تصمیم بگیرد اقدام کند نیازی به تائید ما ندارد. اگر او بخواهد از شخصی استفاده کند که با سازمان ما مرتبط نیست، این کار اوست. فرقه گرایی با عبارت “هر که بر ضد ما نیست، با ماست.” منع میشود.
حقایق مهم در مورد جنگیر در مرقس ۹ این است که او از هدیه خود به نام خداوند استفاده میکرد و عیسی او را تائید کرد. ما نمیتوانیم تصور کنیم که مسیحیان دیگر «واقعاً» به خداوند خدمت نمیکنند، فقط به این دلیل که در محافل ما حضور ندارند.
هر خدمتی به نام مسیح، حتی صرف یک لیوان آب برای یک شاگرد، پاداش خواهد داشت. ما باید به دهنده همه هدایای خوب اجازه دهیم تا آنطور که صلاح میداند، پاداشها را تقدیم کند.
ما میتوانیم با اجازه دادن به روح خدا که در ما کار میکند، از فرقه گرایی اجتناب کنیم، زیرا صلح، ثمره روح مسیح است. (غلاطیان ۵: ۲۲؛ کولسیان ۳: ۱۵).