مارتین لوتر – Martin Luther (10 نوامبر ۱۴۸۳ – ۱۸ فوریه ۱۵۴۶)، یکی از برجستهترین الهیدانان تاریخ مسیحیت، بانی آغاز اصلاحات پروتستانی است. برای برخی از مسیحیان قرن شانزدهم، او به عنوان مدافع پیشگام حقیقت و آزادیهای مذهبی مورد ستایش قرار گرفت؛ برای برخی دیگر، او به عنوان رهبرِ بدعتگذار یک شورش مذهبی مورد اتهام قرار گرفت.
امروزه، اکثر مسیحیان موافق هستند که او بیش از هر شخص دیگری بر شکل مسیحیت پروتستان تأثیر گذاشت. آیین لوتری به نام مارتین لوتر نامگذاری شد.
دوران جوانی مارتین لوتر
مارتین لوتر در شهر کوچک آیسلبن در نزدیکی برلین امروزی در آلمان و با مذهب کاتولیک رومی متولد شد. والدین او هانس و مارگارت لوتر، کارگران روستایی طبقه متوسط بودند. پدرش که یک معدنچی بود و برای اطمینان از اینکه فرزندش از تحصیل مناسب برخوردار خواهد بود سخت کار میکرد.
در سن ۲۱ سالگی، مارتین لوتر مدرک کارشناسی ارشد هنر را از دانشگاه ارفورت اخذ کرد. به دنبال رویای هانس برای وکیل شدن پسرش، مارتین در سال ۱۵۰۵ شروع به تحصیل در رشته حقوق کرد. اما در اواخر همان سال، در حالی که در میان یک طوفان وحشتناک سفر میکرد، مارتین تجربهای داشت که مسیر آینده او را تغییر میداد.
در یک روز وحشتناک طوفانی، هنگامیکه مارتین از اصابت یک صاعقه به او جان سالم به در بُرد، از ترس جانش، به درگاه خدا نذر کرد که اگر این طوفان و صاعقه زنده بماند، قول میدهد که به عنوان یک راهب زندگی کند، و همینطور هم شد!
با ناامیدی و حتی نارضایتی شدید والدینش، لوتر در کمتر از یک ماه وارد فرقه آگوستینیان در ارفورت شد و به یک راهب آگوستینی تبدیل شد.
برخی بر این گمان هستند که تصمیم لوتر برای دنبال کردن یک زندگی عبادی مذهبی آنچنان که تاریخ نشان میدهد ناگهانی نبوده است، بلکه مدتی در حال تحقیق و بررسی بوده است، زیرا او با شور و شوق زیادی وارد زندگی رهبانی شد. او توسط ترسهایی از جهنم، خشم خدا، و نیاز به کسب اطمینان از رستگاری خودش برانگیخته شده بود.
حتی پس از انتصابش در سال ۱۵۰۷، او از سرنوشت ابدی خود غرق در ناامنی بود و از مشاهدهی بداخلاقی و فساد در میان کشیشان کاتولیک در رُم سرخورده بود. لوتر در تلاش برای تغییر تمرکز خود از وضعیت معنوی روح پریشانش، در سال ۱۵۱۱ به ویتنبورگ نقل مکان کرد تا دکترای الهیات خود را دریافت کند.
تولد اصلاحات
هنگامیکه مارتین لوتر عمیقاً در مطالعه کتاب مقدس، به ویژه نامههای نوشته شده توسط پولس رسول غوطهور بود، به این باور رسید که او تنها «به واسطه فیض و ایمان» نجات یافته است (افسسیان ۲: ۸).
هنگامیکه او به عنوان استاد الهیات کتاب مقدس در دانشگاه ویتنبورگ شروع به تدریس کرد، شور و شوق تازه به دست آمده در سخنرانیها و بحثهایش با کارکنان و اعضای هیئت علمی سرایت کرد. او با شور و اشتیاق در مورد نقش مسیح به عنوان تنها واسطه بین خدا و انسان صحبت کرد، و اینکه انسانها از طریق فیض و نه از طریق اعمال، عادل شمرده میشوند و از گناه بخشیده میشوند.
لوتر اکنون با اطمینان کامل احساس میکرد که نجات هدیه رایگان خدا بود. طولی نکشید که ایدههای افراطی او مورد توجه قرار گرفت. پس از این، نه تنها این مکاشفات زندگی لوتر را تغییر میدهند، بلکه جهت تاریخ کلیسا را برای همیشه تغییر میدهند.
۹۵ ماده
در سال ۱۵۱۴، لوتر به عنوان کشیش برای کلیسای قلعه ویتنبورگ خدمت میکرد، و مردم برای شنیدن موعظه کلام خدا جمع میشدند. در طول این مدت، لوتر از روش کلیسای کاتولیک در فروش بخشش مطلع شد.
پاپ، طبق صلاحدید خود از ”خزانه شایستگی از قدیسان“، شایستگیهای مذهبی را در ازای دریافت بودجه برای بازسازی کلیسای پطرس قدیس در رُم میفروخت. به کسانی که این اسناد بخشش را میخریدند، وعده تخفیف مجازات برای گناهانشان، برای گناهان عزیزان درگذشته و در برخی موارد، بخشش کامل از همه گناهان داده میشد.
لوتر که از اعمال بیشرمانه یوهان تتزل، راهبی که در نزدیکی ساکسونی زندگی میکرد، به تنگ آمده بود، علناً با این عمل مخالفت کرد و آن را غیر صادقانه و سوءاستفاده از قدرت کلیسا خواند.
در ۳۱ اکتبر ۱۵۱۷، لوتر ۹۵ ماده معروف خود را به تابلوی اعلانات دانشگاه -درب کلیسای قلعه – میخکوب کرد و به طور رسمی رهبران کلیسا را در مورد فروش بخشش و تشریح آموزه کتاب مقدس در مورد عادل شمردگی صرفاً از طریق فیض به چالش کشید.
این عملِ میخ زدن ۹۵ ماده او به درب کلیسا، تبدیل به لحظهای تعیین کننده در تاریخ مسیحیت شده است که نمادی از تولد اصلاحات پروتستانی است.
انتقادات صریح لوتر از کلیسا به عنوان تهدیدی برای اقتدار پاپ تلقی میشد و کاردینالهای رُم به او هشدار دادند که از موضع خود صرف نظر کند. با این وجود، لوتر از تغییر موضع خودداری کرد و شرط تغییر نگرش خود را منوط به این کرد که کسی بتواند بر اساس شواهد کتاب مقدس اشتباه بودن نگرشش را به او اثبات کند.
تکفیر و مجلس ورمس
در ژانویه ۱۵۲۱، لوتر رسماً توسط پاپ تکفیر شد. دو ماه بعد، به او دستور داده شد که در برابر امپراتور چارلز پنجم در ورمس، آلمان، برای یک مجمع عمومی امپراتوری مقدس روم، مجمع معروف به ”مجلس ورمس“ حاضر شود.
در محاکمه در برابر بالاترین مقامات رومی کلیسا و ایالت، بار دیگر از مارتین لوتر خواسته شد که نظرات خود را رد کند. درست مانند قبل، در حالی که کسی قادر به ارائه شواهد غیرقابل انکار کتاب مقدس نبود، لوتر بر موضع خود ایستاد.
در نتیجه، ورمس حکم مارتین لوتر را صادر کرد که بر اساس آن نوشتههایش را ممنوع و او را ” بدعتگذار محکوم “ اعلام کردند. لوتر در یک ”ربایش“ برنامهریزیشده به قلعه وارتبورگ فرار کرد، جایی که نزدیک به یک سال توسط دوستانش محافظت شد.
ترجمه به زبان آلمانی
لوتر در خلال انزوای خود، عهد جدید را به زبان آلمانی ترجمه کرد و به مردم عادی این فرصت را داد که کلام خدا را برای خود بخوانند و برای اولین بار انجیل را در بین مردم آلمان توزیع کنند. اگرچه این یک نقطه روشن در جستجوی معنوی او بود، اما این دوران تاریکی در زندگی عاطفی لوتر بود.
گزارش شده است که او در حین انجام ترجمه به شدت توسط ارواح شیطانی و شیاطین ناراحت شده است. شاید این، بیانیه لوتر در آن زمان را توضیح دهد که، او ”شیطان را با جوهر رانده است“.
دستاوردهای بزرگ
لوتر با وجودِ خطرِ دستگیری و مرگ، جسورانه به کلیسای قلعه ویتنبورگ بازگشت و در آنجا و مناطق اطراف شروع به موعظه کرد. پیام او همچنان پیامی بود برای نجات تنها با ایمان همراه با رهایی از خطای مذهبی و قدرت پاپی.
لوتر به طور معجزهآسایی از دستگیری در امان مانده بود، و توانست مدارس مسیحی را سازماندهی کند، دستورالعملهایی برای کشیشان و معلمان بنویسد (تعلیم و دستور مذهبی بزرگتر و کوچکتر)، سرودهایی بسراید (نمونه معروف آن ”قلعه قدرتمند، خدای ماست“)، رسالات متعددی را گرد آورد، و حتی در این مدت یک کتاب سرود منتشر کرد.
زندگی متأهلی
لوتر در ۱۳ ژوئن ۱۵۲۵ که دوستان و حامیانش را شوکه کرد، با کاترین فون بورا، راهبهای که صومعه را رها کرده و به ویتنبورگ پناهنده شده بود، ازدواج کرد. آنها با هم سه پسر و سه دختر داشتند و زندگی زناشویی خوشبختی در صومعه آگوستین سپری میکردند.
پیر اما فعال
با بالا رفتن سن، لوتر از بیماریهای بسیاری از جمله آرتریت، مشکلات قلبی و اختلالات گوارشی رنج میبرد. با این حال، او هرگز از سخنرانی در دانشگاه، نوشتن علیه سوءاستفاده کلیسا، و مبارزه برای اصلاحات مذهبی دست نکشید.
در سال ۱۵۳۰، اعتراف معروف آگسبورگ (اعتراف اولیه ایمان کلیسای لوتری) منتشر شد که لوتر در نوشتن آن کمک کرد. و در سال ۱۵۳۴ ترجمه عهد عتیق را به آلمانی به پایان رساند. نوشتههای کلامی او بسیار گسترده است.
برخی از آثار بعدی او حاوی نوشتههای خشونتآمیز با زبانی ناپخته و توهینآمیز بود که در میان اصلاحطلبان همکارش، یهودیان، و البته پاپها و رهبران کلیسای کاتولیک دشمنی ایجاد کرد.
روزهای پایانی
لوتر در طی یک سفر طاقتفرسا به زادگاهش آیسلبن، در مأموریت آشتی برای حلوفصل اختلافات ارثی بین شاهزادگان مانسفلد، در ۱۸ فوریه ۱۵۴۶ جان باخت. دو پسر و سه دوست نزدیکش در کنار او بودند. جسد او برای تشییع جنازه و دفن او در کلیسای قلعه به ویتنبورگ بازگردانده شد. قبر او درست در مقابل منبری که در آن موعظه میکرد قرار دارد و تا امروز هم قرار دارد.
بیش از هر اصلاحطلب کلیسای دیگری در تاریخ مسیحیت، توصیف تأثیر و نفوذ مشارکتهای لوتر دشوار است.
میراث او، اگرچه بسیار بحثبرانگیز است، اما حرکتی در میان عدهای از مصلحان پرشور و غیور، که علاقه شدید لوتر را به دانستن و درک کلام خدا از سوی همه کس شکل داده بودند، به راه افتاد.
اغراق نیست اگر بگوییم تقریباً هر شاخه از مسیحیت پروتستان امروزی بخشی از میراث معنوی خود را مدیون مارتین لوتر و اصلاحات پروتستانی او است.
برخی منابع