رستاخیز جسمانی عیسی مسیح به اعتقادِ ایمانداران یک معجزه است که به واسطهی آن تمام ادعاهای عیسی مسیح به اثبات رسید. در مقابل برخی از مخالفان مسیح و مسیحیت، رستاخیز عیسی مسیح را صرفاً افسانهای میدانند که ساخته و پرداخته ذهن شاگردان عیسی و بهتبع آن مسیحیان است.
حقیقت اصلی موعظه رسولان اولیه چه بود؟ محرک رشد معجزهآسای کلیسای اولیه چه بود؟ نیروی انرژیبخشی که انجیل را در گسترهی زمین پخش کرد چه بود؟”
این سؤالات که توسط دکتر والتر مارتین در کتاب «مسیحیت اساسی» مطرح شده است، همه پاسخ خود را در رویداد منحصر به فرد رستاخیز عیسی مسیح مییابند. “او برخاسته است!” فریاد پیروزی مسیحیان اولیه بود، زیرا آنها پیام رستاخیز جسمانی عیسی را تا اقصی نقاط زمین منتشر کردند.
رستاخیز جسمانی عیسی، یک معجزه یا افسانه؟
رستاخیز عیسی مسیح سنگ سرطاق واقعی مسیحیت است. وقتی برداشته میشود، همه چیز فرو میریزد. در واقع این آموزهی منحصر به فرد است که مسیحیت را بر همه ادیان بتپرست جهان مدیترانه ارتقا داد، و دقیقاً به دلیل اهمیت استراتژیک آن برای ایمان مسیحی است که هر فردی که نام مقدس مسیحی را بر لبان خود میگیرد، باید آماده دفاع از تاریخی بودن آن باشد.
بنابراین طرح این سؤال ضروری است که چگونه میتوانیم بدون هیچ تردیدی بدانیم که عیسی واقعاً از مردگان برخاست- که این رویداد منحصر به فرد، یک تمایل عجیب و غریب از جانب مسیحیان نیست، بلکه ایمانی است که بر حقیقتِ انکارناپذیر بنا نهاده شده است؟
ما به عنوان مسیحی، باید آماده باشیم تا نشان دهیم که رستاخیز عیسی مسیح رویدادی بود که در زمان و مکان رخ داد – که در حقیقت، تاریخی بود و نه افسانهای(رجوع کنید به دوم پطرس ۱: ۱۶). اهمیت این رویداد را نمیتوان به حداقل رساند، زیرا خود عیسی اعلام کرد که رستاخیز او قدرت او بر مرگ و در نتیجه الوهیت او را ثابت خواهد کرد (یوحنا ۲: ۱۸-۲۲). نه تنها این، بلکه رستاخیز عیسی مسیح قلب انجیل است (اول قرنتیان ۱۵: ۱-۴).
با بررسی شواهد مربوط به مسیحیت، میتوان به وضوح دریافت که اعتقاد به رستاخیز جهشی کور به شکافی تاریک نیست، بلکه گامی به سوی نور است. در واقع، شواهد برای رستاخیز عیسی مسیح آنقدر قاطع است که هیچ کس نمیتواند آن را با ذهنی باز که مایل به درکِ حقیقت است، بدون اینکه به حقیقت آن متقاعد شود، بررسی کند.
از میان شواهد فراوان موجود، هیچ یک قانعکنندهتر از این واقعیت نیست که مسیحِ رستاخیز کرده در یک زمان به بیش از پانصد نفر ظاهر شد (اول قرنتیان ۱۵: ۶). مسیح بر بسیاری از افراد دیگر نیز ظاهر شد و «شواهد قانعکننده بسیاری» درباره رستاخیز خود ارائه کرد (اعمال رسولان ۱: ۳). مسیح در بدنِ رستاخیز شدهاش حتی در دو نوبت لمس شد (متی ۲۸:۹؛ یوحنا ۲۰: ۱۷)، و شاگردان (لوقا ۲۴: ۳۹) و توما (یوحنا ۲۰: ۲۷) را به چالش کشید تا زخمهای او را لمس کنند.
برای کسانی که همچنان در مورد صحت شواهد کتاب مقدس تردید دارند، فقط باید به دکتر سیمون گرین لیف، بزرگترین مرجع در زمینه شواهد قانونی در قرن نوزدهم اشاره کرد. نکته قابل توجه اینکه گرین لیف پس از بررسی شواهد مربوط به رستاخیز عیسی مسیح، اظهار کرد که هرگونه بررسی متقابل از شهادت شاهدان عینی ثبت شده در کتاب مقدس منجر به “اعتقاد راسخ به درستی، صلاحیت و حقیقت آنها” خواهد شد.
علیرغم شواهد کتاب مقدس، برخی معتقدند که جسد عیسی، توسط رومیها، یهودیان و یا شاگردان، از مقبره دزدیده شده است. با این حال، حتی با بررسی چنین توضیحات جایگزینی، عقل ما را به این نتیجه هدایت میکند که مسیح از مردگان برخاست.
موارد زیر را در نظر بگیرید:
ما میدانیم که رومیان هیچ دلیلی برای دزدیدن جسد مسیح نداشتند. بالاخره آنها میخواستند صلح را در فلسطین حفظ کنند.
رهبران مذهبی یهودی نیز هیچ انگیزهای برای ربودن جسد نداشتند، زیرا این امر تنها باعث تحریک جنبشی میشد که آنها سعی در سرکوب آن داشتند. علاوه بر این، اگر رهبران یهود جسد را دزدیده بودند، میتوانستند بعداً جسد را آشکارا به نمایش بگذارند تا به شاگردان و در واقع به جهان ثابت کنند که عیسی واقعاً از مردگان برنخاسته است.
و مسلماً شاگردان جسد را نمیدزدیدند، زیرا چرا آنها رنج کشیدن و مرگ را برای هدفی که میدانستند دروغ است انتخاب کنند؟ هر چند میتوان تصور کرد که کسی ممکن است برای چیزی که به حقیقت آن ایمان دارد بمیرد، اما نمیتوان تصور کرد که صدها نفر از پیروان عیسی حاضر باشند برای آنچه میدانستند دروغ است بمیرند.
نظریه دیگری که در تلاشی مذبوحانه برای توضیح رستاخیز احیا شده است، به اصطلاح “نظریه بیهوشی” است. این نظریه میگوید که عیسی واقعاً بر روی صلیب نمرده، بلکه صرفاً از حال رفته و بعداً زنده شده است.
با این حال، این نظریه به طرز ناامیدکنندهای ناقص است. برای یک دقیقه به این موضوع فکر کنید. آیا میتوانید تصور کنید که عیسی شش بار محاکمه، یک تاج خار، یک تازیانه رومی، یک صلیب، یک نیزه به پهلو، و از دست دادن مقدار زیادی خون را تحمل کرد، سه روز بدون توجه پزشکی یا غذا سپری کرد، یک سنگ دو تنی را از ورودی قبر خود غلطانید، و سپس به طور جسمانی در حالی که روی پاهای سوراخ شده راه میرفت بر نگهبان مسلح رومی غلبه کرد؟ نه!
نظریه بیهوشی در نهایت مضحک است؛ اما با این وجود، به طرز شگفتانگیزی، برخی افراد همچنان آن را باورمی کنند.
پس از بررسی دقیق همه شواهد، تنها میتوان به این نتیجه رسید که عیسی واقعاً از مردگان برخاست و اکنون او زنده است تا خداوند و نجاتدهنده ما باشد (مکاشفه ۱: ۱۸). اجازه دهید تأکید کنم که رستاخیز عیسی مسیح فقط یک پدیده عید پاک نیست که میبایست در سرود و خدمت جشن گرفته شود، بلکه حقیقتی است که باید هر روز ما را سرشار از امید ابدی کند.
رستاخیز جسمانی عیسی مسیح نه تنها شاگردان را از ترسوها به شیرهای ایمان تبدیل کرد، بلکه هنوز هم به تغییر زندگی امروز ادامه میدهد. کتاب مقدس میگوید چون مسیح زنده است، ما نیز زندگی خواهیم کرد. در واقع، در یک لحظه، در یک چشم به هم زدن، ما به بدنهای زنده شده جسمانی مانند بدن زنده شده او تبدیل خواهیم شد.