دلایل اعتماد به کتاب مقدس

دلایل اعتماد به کتاب مقدس
در واقع احمقانه است که اعتماد به کتاب مقدس را تنها بر این عامل (ادعایِ خودِ کتاب مقدس) استوار کنیم. ما دسته چک خود را به غریبه‌ای که می‌گوید می‌توانیم به او اعتماد کنیم چون قابل اعتماد است نمی‌دهیم.

اعتماد به کتاب مقدس و دلایلِ وجود چنین اعتمادی در میان مسیحیان، موضوعی است که خیلی مواقع به بحثی چالشی در میان افراد تبدیل می‌شود. در این مقاله قصد داریم تا با بیانی ساده به بیان برخی نکات در این خصوص بپردازیم.

همه ما به چیزی اعتماد داریم. حتی بدبین‌ترین افراد در میان ما به بسیاری چیزها اعتماد کامل دارند. وقتی می‌ایستیم، اعتماد داریم که پاهایمان ما را نگه می‌دارند. وقتی می‌نشینیم به صندلی اعتماد می‌کنیم. ما اعتماد داریم که هنگام استنشاق، مقدار مناسبی از اکسیژن برای حفظ ما وجود خواهد داشت. وقتی به رختخواب می‌رویم، اعتماد داریم که زمین به چرخش خود ادامه می‌دهد تا صبح فرا رسد.

ما انتخاب کرده‌ایم که به این چیزها به دلیل قابلیت اطمینان قبلی آن‌ها اعتماد کنیم. ما انتخاب می‌کنیم که اعتماد کنیم. در غیر این صورت، ما در یک حالت دائمی از ترس و عدم اعتماد زندگی می‌کنیم.

وقتی صحبت از خدا و کتاب مقدس می‌شود، همان اصول اعمال می‌شود. ما آنچه را که به آن اعتماد داریم انتخاب می‌کنیم.

ایمان به خدا به این معناست که ما انتخاب کرده‌ایم به وجود او اعتماد کنیم، او همان کسی است که کتاب مقدس می‌گوید او هست، و اینکه اعتماد ما – یا عدم آن – به‌طور اساسی بر زندگی و ابدیت ما تأثیر خواهد گذاشت.

با این حال، جایگزین ایمان ”عدم ایمان“ نیست. انتخاب در برابر ایمان به خدا (انتخابِ عدم ایمان به خدا) نیز مستلزم اعتماد است. یعنی اینکه ما باید اعتماد کنیم که خدا وجود ندارد، او را نمی‌توان شناخت، و چنین انتخابی هیچ تأثیری بر زندگی و ابدیت ما ندارد.

انکار وجود خدا جهش ایمانی بزرگ‌تری را می‌طلبد، زیرا سؤالات مطرح شده در کتاب مقدس هنوز نیازمند پاسخ هستند. کسانی که کتاب مقدس را نادیده می‌گیرند باید به سؤالات بی‌شماری بدون پاسخ آماده، پاسخ دهند، مانند سؤالاتی که با معنای زندگی و پیچیدگی طراحی که در جهان دیده می‌شود سروکار دارند.

بسیاری از کسانی که تصمیم می‌گیرند به چیزی غیر از کتاب مقدس اعتماد کنند، در نهایت باید با برتراند راسل خداناباور موافق باشند، که به این نتیجه رسید که اگر زندگی در آن سوی قبر (پس از مرگ) یک افسانه است، پس زندگی قبل از قبر (پیش از مرگ) معنایی ندارد.

هنگام انتخاب محل اعتمادمان، باید قابلیت اطمینان هر انتخاب را در نظر بگیریم. کتاب مقدس در مورد خودش ادعاهای شگفت‌انگیزی دارد.

برخی از مردم فکر می‌کنند که می‌توانند بخش‌هایی از کتاب مقدس را که درست می‌دانند برگزیده و انتخاب کنند، اما خود کتاب هرگز این انتخاب را به ما نمی‌دهد. بیان می‌کند که این کلام الهام خداست (دوم تیموتائوس ۳: ۱۶)، که راستی است (مزمور ۱۱۹: ۱۶۰؛ یوحنا ۱۷:۱۷)، و کتاب راهنمای زندگی ماست (مزمور ۱۱۹: ۱۰۵؛ لوقا ۴:۴).

اعتماد به اینکه این درست نیست، به این معنی است که هر چیز دیگری که کتاب مقدس ادعا می‌کند مورد شک است. بنابراین ادعای وعده‌ها با بی‌توجهی به دستورات غیرمنطقی است.

اعلام غیرقابل اعتماد بودن کتاب مقدس (عدم اعتماد به کتاب مقدس) به این معنی است که باید توضیح معقول دیگری برای ماهیت معجزه‌آسای آن پیدا کنیم، همان‌طور که در نبوت پیشگویانه آن مشهود است.

محاسبات متفاوت است، اما تقریباً ۲۵ درصد کتاب مقدس پیشگویانه است. این بدان معناست که وقتی نوشته می‌شد، بیش از یک‌چهارم کتاب مقدس – بیش از یک آیه از هر چهار آیه – پیشگویانه بود. بیش از ۱۸۰۰ پیشگویی در کتاب مقدس وجود دارد. میزان پیشگویی در کتاب مقدس سرسام‌آور است. هیچ کتاب دیگری در جهان چنین تمرکزی بر پیش‌گویی‌ها  ندارد.

در رأس همه این‌ها، دقت شگفت‌انگیز پیشگویی‌های مفصل کتاب مقدس قرار دارد. حداقل نیمی از پیشگویی‌های کتاب مقدس دقیقاً همان‌طور که خدا اعلام کرده بود محقق شده است.

دلیل اول برای اعتماد به کتاب مقدس

عوامل متعددی برای تعیین قابل اعتماد بودن کتاب مقدس وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرند. اولین مورد، عبارتی است که اغلب به چالش کشیده می‌شود، و آن این است که: چون کتاب مقدس ادعا می‌کند که درست است، پس حتماً درست است.

در واقع احمقانه است که اعتماد به کتاب مقدس را تنها بر این عامل (ادعایِ خودِ کتاب مقدس) استوار کنیم. ما دسته چک خود را به غریبه‌ای که می‌گوید می‌توانیم به او اعتماد کنیم چون قابل اعتماد است نمی‌دهیم. اما می‌توانیم با ادعای قابل اعتماد بودن کتاب مقدس شروع کنیم و سپس به دنبال شواهدی برای تأیید آن باشیم.

کمک به ما برای اعتماد کردن به کتاب مقدس، ادعای خود نویسندگان است. نویسندگان عهد عتیق اعلام کردند که همان سخنان خدا را بیان می‌کنند (خروج ۲۰: ۱-۴؛ تثنیه ۸: ۳؛ اشعیا ۱: ۲؛ ارمیا ۱: ۱-۱۳)

 برخی از مردان توسط خداوند به عنوان پیامبران، پادشاهان یا رهبران تعیین شده و توسط افرادی که به آن‌ها خدمت می‌کردند به عنوان چنین افرادی شناخته می‌شدند. انبیا اکثرِ اظهارات خود را با عبارت «خداوند چنین می‌گوید» توصیف می‌کردند (مثلاً ارمیا ۴۵: ۲؛ زکریا ۷: ۱۳). این اعلام اغلب با شورش و آزار و اذیت مواجه می‌شد (متی ۲۳: ۳۷؛ اول پادشاهان ۱۹: ۱۰؛ اعمال رسولان ۷: ۵۲).

هیچ دلیل زمینی برای پیامبری وجود نداشت که حقایق ناخوشایند را به مردمی که احتمال سنگسار او را داشتند اعلام کند. با این حال، انبیا به اعلام پیام خود ادامه دادند، زیرا کاملاً متقاعد شده بودند که خداوند آن‌ها را مسئول می‌داند که صادقانه او را نشان دهند. سپس سخنان انبیا برای نسل‌های آینده ثبت شد و به عنوان سخنان خدا حتی توسط خود عیسی پذیرفته شد (متی ۴: ۱۰؛ لوقا ۴: ۸).

نویسندگان عهد جدید دلایل مختلفی را برای نوشتن بیان می‌کنند. برای مثال، لوقا یک پزشک و مورخ محترم بود که با پولس در سفرهای تبلیغی‌اش سفر کرد. او هدف کتابش را در فصل اول توضیح می‌دهد:

«درست همان‌گونه که آنان که از آغاز شاهدان عینی و خادمان کلام بودند به ما سپردند،من نیز که همه چیز را از آغاز به‌ دقّت بررسی کرده‌ام، مصلحت چنان دیدم که آن‌ها را به شکلی منظم برای شما، عالیجناب تِئوفیلوس، بنگارم، تا از درستی آنچه آموخته‌اید، یقین پیدا کنید.» (لوقا ۱: ۲-۴).

لوقا شخصاً در مورد ادعاهای مربوط به عیسی تحقیق کرد تا صحت روایت انجیل را تأیید کند و کتاب‌های دوگانه‌ی انجیل لوقا و اعمال رسولان را نوشت.

نامه‌های پولس به کلیساها، توسط مخاطبان به عنوان سخنانی که از جانب خداوند آمده بود پذیرفته شد (اول تسالونیکیان ۲: ۱۳). همچنین ذکر این نکته ضروری است که اکثر نویسندگان عهد جدید به خاطر سخنان خود به شهادت رسیدند.

بسیار بعید و غیرعقلانی است که چنین گروه وسیعی از مردان، که همگی ادعای یک حقیقت دارند، تحت آزار و اذیت شدید قرار گیرند و در نهایت به خاطر سخنانی که می‌دانستند دروغ است، کشته شوند.

دلیل دوم برای اعتماد به کتاب مقدس

یکی دیگر از عواملی که به ما در اعتماد به کتاب مقدس کمک می‌کند، تأثیر متحول کننده زندگی کتاب مقدس برای هزاران سال است.

کتاب مقدس در برابر تلاش پادشاهان، دیکتاتورها و کل جوامع برای از بین بردن آن مقاومت کرده و همچنان پرفروش‌ترین کتاب تمام دوران است. کلمات آن حاوی امیدی است که در هیچ نوشته مذهبی دیگری یافت نمی‌شود و زندگی میلیون‌ها نفر را متحول کرده است.

سایر مذاهب جهانی ادعا می‌کنند که وفادار هستند، اما چسبی که بیشتر وفاداران آن‌ها را نگه می‌دارد ترس، ارعاب یا تلاش انسانی است.

کتاب مقدس آنچه را که هیچ کتاب دیگری انجام نمی‌دهد، وعده می‌دهد:زندگی، امید و هدف به عنوان هدیه‌ای از جانب خدای متعال.

سخنان کتاب مقدس، قاتلان، ستمگران، و ملل را متحول کرده است، زیرا کتاب مقدس به عنوان حقیقت در عمیق‌ترین بخش روح انسان طنین‌انداز می‌شود (جامعه ۳: ۱۱). کتاب مقدس ممکن است رد شود، مورد نفرت قرار گیرد، یا نادیده گرفته شود، اما تأثیر آن را بر کسانی که به آن توجه می‌کنند نمی‌توان نادیده گرفت.

در نهایت، خداوند به هر یک از ما اختیار داده است تا آنچه را که باور داریم انتخاب کنیم. اما او همچنین اثرانگشت خود را در سرتاسر مخلوق خود قرار داده است، و او دستورالعملی نوشته است تا ما بدانیم چگونه زندگی کنیم (مزمور ۱۹: ۱؛ ۱۱۹: ۱۱؛ اول پطرس ۲: ۱۱-۱۲).

کلام او شواهد زیادی به ما داده است که می‌توان به کتاب مقدس اعتماد کرد، و کسانی که اعتماد به کتاب مقدس را برمی‌گزینند، پایه محکمی‌ دارند که زندگی خود را بر آن بنا کنند (متی ۷: ۲۴- ۲۸ را ببینید).

نویسنده / مترجم
مطالب مرتبط

چنانچه در خصوص این مقاله دیدگاه خاصی دارید، می‌توانید با ما در میان بگذارید