عیسی سه سال را صرف سفر و تدریس کرد. آموزههای او (تعالیم عیسی) همه عرصههای زندگی و تجربیات بشر را تحت تأثیر قرار داد.
عیسی مسیح بیش از ۲۰۰۰ سال پیش حدود سه سال را صرف سفر در حوالی خاورمیانه و ارائه آموزشهایی به مردم در مورد خدا نمود و از آنها خواست تا شیوه زندگی خود را اصلاح کنند. او این کار را در حدود ۳۰ سالگی شروع کرد. او در کنیسهها (محل عبادت یهودیان)، خانههای مردم و در فضای باز صحبت میکرد.
در یک مورد او حتی از درون یک قایق لنگر انداخته در ساحل تدریس میکرد. او همراه با یک گروه برگزیده که متشکل از ۱۲ نفر از پیروانِ نزدیک بود و به آنها «شاگردان» گفته میشد سفر میکرد؛ البته ناگفته نماند که بسیاری دیگر نیز همیشه همراه او بودند. گاهی اوقات با افراد یا خانوادهها صحبت میکرد، اما در موقعیتهای دیگر هزاران نفر برای گوش دادن به او میآمدند.
تعالیم عیسی بر تمامی جوانب زندگی و نیز تجارب بشر تأثیر گذاشت. مخاطبان او اغلب مردم روستاییِ بیسواد بودند، بنابراین او از مثالهایی استفاده میکرد که برای آنها معنا و مفهوم داشت. از این رو، هنگامیکه گزارشهای شاهدانِ عینی از زندگی او که در کتابهای متی، مرقس، لوقا و یوحنا ثبت شده است را میخوانیم، اغلب به کشاورزی و ماهیگیری اشاره میشود. عیسی برای نشان دادنِ اهداف خود، اغلب از مَثَلها یا داستانها استفاده میکرد.
موعظه سر کوه – یک بیانیه مسیحی
یکی از مشهورترین تعالیم عیسی، موعظه سر کوه است که در کتاب مقدس متی و لوقا آمده است. این تعالیم مانند بیانیه چگونگیِ زندگی مسیحی است. عیسی در دامنه تپهای مشرف به دریای جلیل، نزدیک محل زندگی خود در شهر کفرناحوم صحبت میکرد. خطبه با «خوشا بحالها» آغاز میشود، مجموعهای از بیانات که خطاب به شاگردانش است.
هر خوشا بحالی، راههایی را بیان میکند که در آن مردم برکت مییابند، یا آرامشی عمیق و شادی درونی پیدا میکنند. «خوشا بحالها» برای هر کسی که از او پیروی میکند مانند یک قانون اخلاقی یا استاندارد است. آنها ضد فرهنگی هستند – در جهت مخالف با روشی که جهان معمولاً تصور میکند، حرکت میکنند.
یک مثال این است: «خوشا به حال حلیمان،زیرا آنان زمین را به میراث خواهند برد»(متی ۵: ۵) به عبارت دیگر، این افراد فروتن که کمتر به خود فکر میکنند، وارث زمین خواهند بود، نه قدرتمندان. دو نفر دیگر «خوشا به حال ماتمیان، زیرا آنان تسلی خواهند یافت.»(متی ۵: ۴) و «خوشا به حال صلحجویان، زیرا آنان فرزندان خدا خوانده خواهند شد».(متی ۵: ۹)
بقیه خطبه گسترده است. عیسی در مورد پرهیز از خشم و تشویق مردم به حل و فصل سریع اختلافات تعلیم میدهد. او از شهوت، طلاق و زندگی پاک میگوید؛ او مردم را تشویق میکند که در صورت ظلم دیدن، تلافی نکنند. او در یک بیانیه فوقالعاده از مردم میخواهد که دشمنان خود را دوست داشته باشند و برای کسانی که آنها را آزار میدهند دعا کنند. او به مردم درباره نگرش نادرست نسبت به پول هشدار میدهد. در مورد نگرانی توصیه میکند و به آنها میگوید از دیگران انتقاد نکنند.
عیسی میدانست که در میان مخاطبان او، رهبران مذهبی نیز هستند، بنابراین برخی از سخنانش متوجه آنها و ریاکاری آنها بود. وی گفت: مردم به جای اینکه سخاوتمندی خود را به نمایش بگذارند، باید با احتیاط به افراد نیازمند کمک کنند؛ و به آنها گفت که به آرامی و در خلوت دعا بخوانند نه با صدای بلند در جمع (دوری از ریاکاری). در اینجا است که عیسی آنچه را که به عنوان دعای خداوند (دعای ربانی) شناخته شده است آموزش میدهد. سخنان او با تشویق مردم به جستجوی خدا و ساختن زندگی خود بر پایههای محکم – که در واقع، منظور همان عمل کردن به سخنان و توصیههای اوست – به پایان میرسد.
مَثَلهای عیسی
مَثَلها در حقیقت داستانهایی بودند، نه رویدادهای واقعی. آنها راهی به یاد ماندنی برای نشان دادن یک نکته خاص بودند. عیسی حدود ۴۰ مَثَل گفت. آنها در کتاب مقدس متی، مرقس و لوقا ثبت شدهاند. برخی از مَثَلها در هر سه کتاب مذکور ظاهر میشوند، برخی فقط در یکی. برخی از آنها بسیار معروف شدهاند، مانند سامری نیکو و پسر ولخرج (پسر گمشده).
گاهی اوقات هنگامیکه شخصی قصد داشت تا با پرسیدنِ سؤالاتی عیسی را بیازماید، او مَثَلی میگفت. آنهایی که گوش میدادند باید میرفتند و به آنچه او میگفت توجه میکردند. همه آن را درک نمیکنند. بلکه با مخاطب مورد نظر برخورد میکرد. این همان چیزی است که در داستان سامری نیکو اتفاق افتاد (انجیل لوقا ۱۰: ۲۵–۳۷)؛ زمانی که عیسی توسط یک فقیه یهودی مورد پرسش قرار گرفت. قوم سامری مورد تحقیر یهودیان قرار گرفتند. اما عیسی به جای یهودیان مذهبی، یک سامری را قهرمان داستان میکند. نکته این است که مردم باید همسایگان خود را با هر فرهنگ و پیشینهای که باشند دوست داشته و به آنها کمک کنند.
پسر ولخرج (گمشده) داستان مردی است که ارثش را زودتر از پدرش میخواهد و پس از گرفتن آن را هدر میدهد. وقتی که کاملاً فقیر و درمانده میگردد، مجدد به خانهی پدریاش روی میآورد، به این امید که حداقل بتواند شغلی پیدا کند. اما پدرش غرق در عشقِ پسرش میشود و برای استقبال از او در خانه جشنی ترتیب میدهد. این نمونهای از محبت خدا به کسانی است که او را ترک میکنند و اینکه چگونه پس از بازگشت از آنها استقبال میکند.
مثلهای دیگر موضوعاتی مانند بازگشت عیسی در زمانهای آخر را پوشش میدهند. ارزشهای خدا؛ شکرگزاری؛ خدمت و اطاعت؛ ثروت و فروتنی.
تعلیم از طریق معجزات
عیسی در طول سفر و تعلیمش بیش از ۳۰ معجزه انجام داد – کارهایی که از نظر بشری امکانپذیر نیست. به عنوان مثال، یک نابینا را شفا داد؛ افراد مبتلا به بیماریهایی مانند جذام؛ یک مرد فلج و یک زن با خونریزی مداوم. او همچنین سه نفر را پس از مرگشان زنده کرد. در موارد دیگر، او طوفان را آرام کرد، آب را به شراب تبدیل نمود و از سطح دریاچه عبور کرد. عیسی اغلب از این وقایع معجزهآسا به عنوان لحظاتی برای تعلیم در مورد خدا استفاده میکرد.
تعلیم عیسی درباره مرگ و رستاخیزش
عیسی میدانست که تعالیم او باعث میشود که او نزد برخی از رهبران مذهبی محبوبیت نداشته باشد و در نهایت، این امر منجر به مرگ او میشود. او به نزدیکترین پیروان خود، یعنی شاگردان، گفت که قرار است چه اتفاقی بیفتد. اما آنها همیشه آن را درک نمیکردند. در کتاب مقدس لوقا آمده است: «میباید که پسر انسان (نامی که عیسی درباره خود به کار بُرد) رنج بسیار کِشد و مشایخ و سران کاهنان و علمای دین ردش کنند و کشته شود و در روز سوّم برخیزد.» (لوقا ۹: ۲۲ )
کتاب متی میگوید که یکی از نزدیکترین شاگردانش یعنی پطرس، خشمگین شد و گفت که نباید این اتفاق بیفتد. در این مرحله، حتی پطرس نیز اهمیت آنچه را که اتفاق خواهد افتاد را درک نکرد.
تعلیم عیسی درباره آینده
عیسی در آخرین روزهای خود قبل از مصلوب شدن، به پیروان خود در مورد زمانهای پیش رو هشدار داد. او از جنگها و خبر جنگها گفت. زلزله و سایر حوادث فاجعهبار. برای مثال، وی نابودی اورشلیم را پیشگویی کرد (که حدود ۴۰ سال پس از مرگ او اتفاق افتاد). او به شاگردان گفت که با آزار و اذیت روبرو میشوند و برخی به خاطر او اعدام خواهند شد.
عیسی پس از رستاخیز نیز به تعلیم شاگردان و دیگران ادامه داد. کتاب اعمال رسولان شامل پیام نهایی او به آنها در مورد روحالقدس و مأموریت آینده آنها است: «امّا چون روحالقدس بر شما آید، قدرت خواهید یافت و شاهدان من خواهید بود، در اورشلیم و تمامی یهودیه و سامِرِه و تا دورترین نقاط جهان.» (اعمال ۱: ۸)