بدعت (Heresy)، هر باور یا نظریهای است که به شدت با باورها یا آداب و رسوم اثبات شده، بهویژه باورهای پذیرفته شده یا احکام دینی یک سازمان دینی، مخالفت میکند. در مسیحیت، به هر عقیده یا عملی که به صراحت انجیل را تضعیف نماید بدعت گفته میشود.
بدعتها بهعنوان تهدیدی برای وحدت و راست دینیِ ایمان به شمار آمده و از نظر تاریخی، شناسایی و محکومیت آنها نقش بسزایی در شکلگیری الهیات مسیحی داشته است.
طبق فرهنگ کتابمقدس ایستون (Easton’s Bible Dictionary)، کلمه بدعت مشتق از کلمهای یونانی است به معنای نظری «مندرآوردی» (خودخواسته– self-chosen) یا فرقهای که به آن عقیده پایبند باشد. بدعتها بهعنوان آموزههای مندرآوردی که از خدا سرچشمه نمیگیرند درک شدند.
بدعت چیست؟
عقاید بدعتآمیز، انحراف از آموزههای مقبول و معتبرِ سنت مسیحی تلقی میگردد. بدعت معمولاً چالشی درونی در جامعهای دینی است، زیرا به انحرافات از آموزههای رسمی مربوط میشود.
تشخیص و محکومیت بدعت در طول تاریخ از طریق مباحث الهیاتی، شوراها و بیانیههای اعتقادی مطرح شده است.
با این حال، اطلاق شخص بدعتگذار و یا بدعت دانستن یک ایده، ادعایی سنگین با توانِ تخریب است؛ از این رو ضروری است همچون همه سلاحهای کشتار جمعی، بسیار محتاطانه مورد استفاده قرار گیرد.
چگونه میتوان بدعت واقعی را تعیین کرد؟
اشتباه بودن نشانهی بدعت بودن نیست.
هر کسی ممکن است در مورد بسیاری چیزها مرتکب اشتباه شود بدونِ اینکه سبب تضعیف انجیل گردد. اگر غیر از این بود، این امکان وجود داشت که با هر فکر یا اندیشهای عامل تضعیف انجیل شویم.
هر تضعیفی نشانهی بدعت نیست.
تفاوت میان آنچه انجیل را بهوضوح تضعیف میکنند (برای مثال انکار الوهیت مسیح و مواردی مشابه) و چیزهایی که ممکن است سبب تضعیف انجیل گردد (مانند رابطه ایمان و اعمال)، در گرو نحوهی درکی است که از آنها وجود دارد.
کلیسا بهطورکلی در مورد استفاده از برچسب بدعت و محدود نمودن آن به عقاید در دسته اول، نسبتاً محتاط عمل نموده است.
تضعیفِ صریح انجیل بدعت است.
کلیسا همواره در مورد بدعت خواندن چیزی جانب احتیاط را رعایت کرده است، مگر اینکه توسط برخی نهادهای معتبر مشخص شده باشد که اعتقادِ مورد بحث به صراحت خود انجیل را تضعیف میکند.
هنگامی که مقامات روحانی(کلیسایی) که به نحو شایسته تعیین شدهاند، با یکدیگر تصمیم بگیرند که یک باور حقیقتِ انجیل را به صراحت تضعیف میکند، همانگونه که کلیسا بدعتهایی مانند آریانیسم و پلاگیانیسم را مشخص نمود، ما نیز نباید از نامیدن آنها آنطور که هستند ابایی داشته باشیم. فرو کاستن چنین موضوعاتی نه تنها فروتنی نیست، بلکه اتفاقاً غیرمسئولانه است.
مشکل در مفهوم بدعت نیست، بلکه در طُرقی است که ما از این مفهوم سوء کاربرد و سوءاستفاده کردهایم. در حالی که تلاش داریم خطاها را در کلیسا جستجو کنیم، از این حقیقت غافل شدهایم که نحوه استفاده از برچسب بدعت میتواند خطاهای خودش را ایجاد کند؛ برخی از آنها به همان اندازه خطرناک هستند که از آغاز در ذهن داشتیم.
نمونههایی از بدعت در تاریخ مسیحیت
این بدعتها با برانگیختن بحثهای الهیاتی، بهطور قابلتوجهی با شکلگیری بیانیههای اعتقادیِ کلیدی در شوراهای کلیسایی و نیز شکلدهی به راست دینی مسیحی، بر تاریخ مسیحیت تأثیر گذاشته است. مبارزات علیه بدعت نقش بسزایی را در تعریف و پالایش اصول پایهای ایمان مسیحی ایفا نموده است.
آریانیسم (قرن چهارم)
باور: آریانیسم، که با کشیش آریوس مرتبط است، درک مسیحی راست دینی از تثلیث را به چالش کشید. آریوس، الوهیت کامل عیسی مسیح را انکار و اظهار داشت که عیسی موجودی مخلوق و با خدای پدر همتا نیست.
تأثیر: آریانیسم تهدیدی جدی برای وحدت کلیسای اولیه مسیحی به شمار میآمد. این مناقشه به شکلگیری اولین شورای نیقیه در سال ۳۲۵ بعد از میلاد منجر گردید؛ جایی که اعتقادنامه نیقیه تدوین و بر هم ذات بودن پدر و پسر صحه گذاشت. در حالی که نیقیه آریانیسم را محکوم نمود، این مناقشه برای دههها ادامه داشت و بر سیاست امپراتوری تأثیر و چشمانداز الهیات را شکل داد.
نسطوریان (قرن پنجم)
باور: نسطوریانیسم که به نام نسطوریوس نامگذاری شد، طبایع الهی و انسانی عیسی را تا حدی از یکدیگر تفکیک نمود که به جای یک فردِ متحد، بر دو شخص متمایز دلالت داشت. آموزههای نسطوریوس در شورای افسس در سال ۴۳۱ پس از میلاد محکوم شد.
تأثیر: مناقشه نسطوری به مباحث الهیاتی جاری در مورد ذات مسیح کمک شایانی نمود. شورای افسس درک راست دینی از اتحاد اقنوم ( شخص یا اصل) را تأیید نمود که بر وحدت جداییناپذیر ذات الهی و انسانی مسیح در یک شخص تأکید میکند. این مناقشه همچنین در تقسیم مسیحیت شرقی و غربی اثرگذار بود.
گنوسیسم (قرن ۱-۲)
باور: گنوسیسم، فرقههای مختلفی را با عقاید گوناگون سبب گردید؛ اما بهطورکلی، آموزههای گنوسی بر دانش پنهان و روشنگری معنوی تأکید داشتند و دیدگاههای جریان اصلی مسیحی در مورد خلقت، نجات و ماهیت خدا را به چالش میکشیدند.
تأثیر: گنوسیسم با معرفی کیهانشناسیهای جایگزین و روایتهای نجات، کلیسای اولیه مسیحی را به چالش کشید. رهبران اولیه مسیحیت، از جمله ایرنائوس و ترتولیان، علیه عقاید گنوسی مطالبی را به تحریر درآوردند. تقابل با گنوسیسم بر توسعه آموزه مسیحی تأثیر گذاشت و اهمیت سنت رسولی و کانُن کتابمقدس را تقویت نمود. مبارزه با تأثیرات گنوسی نیز عرفان و زهد اولیه مسیحی را شکل داد.
بدعت در مقابل کفر
کفر به هر کلمه یا عملی اطلاق میگردد که به خدا، عیسی مسیح، روحالقدس، آموزههای مقدس یا آیینهای دینی توهین کند. این مفهوم ریشه در حکم کتابمقدس بر علیه بیهوده بردنِ نام خداوند دارد (خروج ۲۰: ۷)، و حاکی از احترام عمیق به امر مقدس و الهی است.
توهین به مقدسات اغلب مفهومی وسیعتر و بیرونی است، زیرا ممکن است دربردارنده اعمال یا عباراتی باشد که حساسیتهای دینی خارج از جامعه دینی را به چالش و یا به آن توهین کند که در برخی از حوزههای قضایی میتواند پیامدهای حقوقی داشته و از نظر تاریخی جرمی اخلاقی و اجتماعی تلقی گردد.
بدعت پیش از هر چیزی به عقاید یا آموزههای نادرست در جامعهی دینی میپردازد که آموزههای رسمی را به چالش میکشد. از سوی دیگر، کفر، بر اعمال یا عبارات توهینآمیز یا غیرمحترمانه نسبت به جامعهی دینی متمرکز است. هر دو مفهوم بازتابهایی از به چالش کشیدنِ اصول اعتقادیِ رایج در مذهب هستند، اما به شیوههای مختلف، توسط افراد متفاوت و با پرداختن به جنبههای مختلف، ایمان و احترام به انجیل را مورد توجه قرار میدهند.
آیات کتابمقدس در مورد بدعت
تیتوس ۳: ۱۰ : “به آن که عامل تفرقه اســت یک بار، و سپس برای دومین بار هشــدار ده، و از آن پس، با او قطع ارتباط کن”
اول یوحنا ۴: ۱ : “ای عزیزان، هر روحی را باور مکنید، بلکه آنها را بیازمایید که آیا از خدا هستند یا نه. زیرا انبیای دروغینِ بسیار به دنیا بیرون رفته اند.”
دوم پطرس ۲: ۱ : ” اما در میان قوم، انبیای دروغین نیز بودند، همان گونه که در میان شما نیز معلمان دروغین خواهند بود که پنهانی بدعتهای مهلک خواهند آورد و حتی سروری را که ایشان را خریده، انکار خواهند کرد و این گونه، هلاکتی سریع بر خود فرو خواهند آورد.”
غلاطیان ۱: ۷ : ” البته انجیلی دیگر وجود ندارد، اما کســانی هستند که شما را مشوش میسازند و برآنند که انجیل مسیح را تحریف کنند”
دوم یوحنا ۱: ۱۰ : ” اگر کسی نزد شما آید و این تعلیم را نیاورد، او را به خانه خود مپذیرید و خوشامدش مگویید؛”
دوم قرنتیان ۱۱: ۴ : ” زیرا اگر کسی نزدتان بیاید و شما را به عیسای دیگری جز آن که ما به شما موعظه کردیم، موعظه کند، یا اگر روحی متفاوت با آن روح کــه دریافت کردید یا انجیلی غیر از آن انجیل که شنیدید به شما عرضه کند، به آسانی تحملش می کنید”