ایمان به خدا از نگاه مسیحیت

ایمان به خدا از نگاه مسیحیت
ایمان به خدا از نگاه مسیحیت یک  پرش کور و بدون دلیل، یا بدتر از آن، بر خلاف شواهد نیست. ایمان به سادگیِ اعتماد است. مسیحی به خدا اعتماد دارد. خداناباورِ علمی به علم ایمان دارد.

ایمان به خدا از نگاه مسیحیت، اعتماد به او است، بر اساس درک درست از اینکه او چه کسی است، همان‌طور که در کتاب مقدس آشکار شده است. ایمان به خدا مستلزم رضایت عقلانی به حقایق مربوط به خدا و اتکای متحول کننده زندگی بر آن حقایق است.

عناصر ایمان به خدا از نگاه مسیحیت

در بسیاری مواقع که سخن از ایمان به خدا از نگاه مسیحیت پیش می‌آید، ممکن است چنین تصور شود که پی بردن به این حقیقت نیازمندِ آشنایی با الهیات کتاب مقدسی است. هر چند چنین تصوری کاملاً درست است، اما تا حدی که از آموزه‌های راستینِ مسیحی به انحراف کشیده نشویم می‌توان مفاهیم مرتبط با ایمان به خدا در الهیات مسیحی را در قالب گفتار و نوشتاری ساده بیان کرد.

ما در این مقاله سعی داریم که تا حد ممکن، چیستیِ ایمان به خدا از نگاه مسیحیت را به زبانی ساده با شما به اشتراک بگذاریم.

اما قبل از هر چیز و برای بیان ساده این موضوع، نیاز است که بگوییم ایمان به خدا در مسیحیت دارای عناصر یا اجزایی است، که در ادامه هر یک را به اختصار بیان خواهیم نمود.

باور به وجود خدا

اولین عنصر ایمان به خدا، این است که باور کنیم او واقعاً وجود دارد. با این حال، صرفاً باور به وجود خدا کافی نیست. همان‌طور که یعقوب ۲: ۱۹ توضیح می‌دهد، شیاطین نیز به وجود خدا ایمان دارند.

تعهد

بعد از اعتراف به وجود خدا، دومین عنصر ایمان به خدا از نگاه مسیحیت، تعهد است. ایمانی که منجر به عمل نمی‌شود، ایمان مرده است، نه ایمان واقعی (یعقوب ۲: ۲۶).

پذیرش خدا بر اساس مکاشفه کتاب مقدس

با این حال، حتی ایمان به خدا که ما را به عمل تشویق می‌کند، کافی نیست. برای اینکه ایمان به خدا واقعی باشد، باید او را همان‌طور که خودش را در کتاب مقدس آشکار کرده است بپذیریم. ما مجاز نیستیم صفاتی از خداوند را که ترجیح می‌دهیم بپذیریم و صفاتی را که دوست نداریم رد کنیم. اگر خدا را آن‌گونه که هست نپذیریم، پس به خدای دروغینِ ساخته‌ی خودمان ایمان داریم.

بسیاری از ”مذهب‌ها“ دقیقاً این کار را انجام می‌دهند، اما هر مذهبی که بر اساس کتاب مقدس نباشد، یک دین طراحی شده با یک خدای طراحی شده است. برای اینکه ایمان به خدا واقعی باشد، باید بر اساس خدای حقیقی باشد. به عنوان مثال، خدای کتاب مقدس سه گانه است، بنابراین ایمان واقعی به خدا باید الوهیت و شخصیت پسر و روح القدس و همچنین پدر را بپذیرد.

باور اشتباه در خصوص ایمان به خدا

امروزه در مورد ماهیت ایمان سردرگمی زیادی وجود دارد. روایت شده است که وقتی از پسر کوچکی در یکی از مراسمات کلیسایی خواسته شد ایمان را تعریف کند، پاسخ داد: ”باور کردن آنچه می‌دانی درست نیست“.

بسیاری از ”خداناباورهای جدید“ ایمان را در مقابل علم و شواهد قرار می‌دهند. آن‌ها می‌گویند که مسیحیان ایمان دارند که خدا وجود دارد، اما خداناباوران شواهد تجربی برای علم دارند. مسیحیان ایمان دارند، اما دانشمندان دانش دارند. چنین مقایسه‌ای ماهیت ایمان به خدا را اشتباه و بد درک می‌کند.

ایمان به خدا از نگاه مسیحیت یک  پرش کور و بدون دلیل، یا بدتر از آن، بر خلاف شواهد نیست. ایمان به سادگیِ اعتماد است. مسیحی به خدا اعتماد دارد. خداناباورِ علمی به علم ایمان دارد. اگر یک خداناباور از روش علمی برای کشف یک دارو استفاده کند و سپس آن دارو را مصرف کند، در حال اعمالِ ایمان است.

او به داده‌های خود اعتماد دارد و یقین دارد که دارو او را درمان می‌کند، نه اینکه او را مسموم کند. برخی از افراد ممکن است این دارو را بدون هیچ فکری در مورد چگونگی تولید و یا اینکه چه کسی آن را تهیه کرده است مصرف کنند. برخی دیگر ممکن است فقط پس از بررسی کامل تمامیِ جوانبِ تحقیق، دارو را مصرف کنند.

یک فرد ممکن است با اعتماد به نفس زیاد این کار را انجام دهد در حالی که فرد دیگر آن را به طور آزمایشی انجام می‌دهد. در تحلیل نهایی، هرکسی که دارو مصرف می‌کند، به دارو ایمان دارد. در نهایت، این توانایی ایمان نیست که تأثیر دارو را تعیین می‌کند، بلکه اثربخشی دارو است.

ایمان زیاد به داروی بد، انسان را درمان نمی‌کند. در حقیقت، این موضوع ایمان است که تفاوت را ایجاد می‌کند، نه توانایی ایمان. عدم اطمینان در مورد یک داروی خوب، تا زمانی که طبق تجویز مصرف شود، مانع از کارایی آن نخواهد شد.

ایمان نقطه مقابل شک نیست؛ در واقع، شک می‌تواند حتی در قلب ایمان وجود داشته باشد (مرقس ۹: ۲۴ را ببینید). یک شخص می‌تواند ایمان (اعتماد و تعهد) را اعمال کند و در عین حال در مورد چیز یا شخصی که خود را به آن متعهد کرده است مطمئن نباشد. یک زمانی کسی شک را این‌گونه تعریف کرد: ”ایمان در جستجوی فهم“.

برخی از مردم ممکن است به سادگی به خدا اعتماد کنند، زیرا به نظر شهودی می‌رسند. آن‌ها ممکن است در یک جمع یا خانواده مسیحی بزرگ شده باشند و کتاب مقدس را از همان نخستین خاطره‌هایشان فرا گرفته باشند. آن‌ها کار خدا را در زندگی دیگران مشاهده کرده و به سادگی به او اعتماد دارند. دیگران ممکن است تنها پس از بررسی کاملِ شواهد در مورد خدا به ایمان رسیده باشند. خواه تصمیم برای اعتماد به خدای کتاب مقدس شهودی باشد خواه مشورتی، نشانه ایمان واقعی است.

خداناباور نیز ممکن است از روی شهود یا پس از بررسی دقیق به انکار خود برسد. در نهایت، او ایمان دارد که خدا وجود ندارد، زیرا به غرایز یا تحقیقش اعتماد می‌کند و خود را متعهد می‌داند به گونه‌ای زندگی کند که با اعتقاداتش سازگار باشد.

برخلاف ادعای خداناباورهای جدید، همه به نوعی ایمان دارند؛ هرکس به چیزی اعتماد دارد. غیرممکن است که بدون اعتماد به چیزی زندگی کنیم، حتی اگر فقط به اعتبار حواس پنج‌گانه ما باشد. هدف ایمان ما چیزی است که همه تفاوت‌ها را ایجاد می‌کند.

نویسنده / مترجم
مطالب مرتبط

چنانچه در خصوص این مقاله دیدگاه خاصی دارید، می‌توانید با ما در میان بگذارید