ستاره بیت لحم با تولد مسیح و دیدار مُغان (حکیمان) در متی ۲: ۱-۱۲ ثبت شده است. متن موجود در انجیلی متی بر این دلالت دارد که ستاره بیت لحم فقط برای مُغان در شرق (به احتمال زیاد منطقه فارسی زبان یا ایران امروزی) ظاهر شده است. هیچ سابقهای در کتاب مقدس مبنی بر مشاهده ستاره بیت لحم وجود ندارد.
ما در این مقاله برخی دیدگاههای متعدد مفسرین کتاب مقدس را در کنار یکدیگر قرار دادهایم تا تصویری نسبتاً روشن در «خصوص ستاره بیت لحم» به شما ارائه نماییم. در این مقاله، محوریت موضوع بر تفسیر «ویلیام مک دونالد» بنا شده است.
مُغان در شرق چیزی را در آسمان دیدند – ستاره بیت لحم – که آنها را از تولد ماشیح یهودی آگاه کرد. مُغان ستاره بیت لحم را به این نام نمینامند. در متی ۲: ۲ آنها از آن به عنوان «ستاره او» یاد میکنند، زیرا برای آنها نشانهای بود که یک پادشاه به دنیا آمده است.
این ستاره، مُغان را وادار کرد تا به اورشلیم، پایتخت اسرائیل سفر کنند. اینجا مکانی عقلانی برای شروع به جستجوی تولد پادشاه یهودیان برای کسی است که از پیشگویی میکاه در مورد بیت لحم اطلاعی نداشت.
در اورشلیم، مُغان هیرودیس پادشاه را ملاقات کردند و به آنها گفته شد که پادشاه جدیدی که به دنبال او بودند در بیت لحم متولد خواهد شد، نه در اورشلیم (متی ۲: ۵).
حکیمان (مُغان) کاخ هیرودیس را ترک کردند و ستاره بیت لحم بار دیگر بر آنها ظاهر شد. در واقع، ستاره « … پیشاپیش آنها میرفت تا سرانجام بر فراز مکانی که کودک بود، بازایستاد. وقتی ایشان با دیدن ستاره بینهایت شاد شدند.» (متی ۲: ۹-۱۰). ستاره بیت لحم که ظاهراً متحرک بود، مُغان را به مکان دقیقی که میتوانستند عیسی را پیدا کنند هدایت کرد.
تصاویر امروزی از صحنه تولد کریسمس، معمولاً مردان خردمندی را نشان میدهد که عیسی مسیح را در شب تولدش ملاقات میکنند. این احتمالاً آن چیزی نیست که واقعاً رخ داده است.
هیرودیس پادشاه از مُغان «زمان دقیق» را یافت که ستاره بیت لحم برای اولین بار برای آنها ظاهر شده بود (متی ۲: ۷)، و بعداً دستور داد همه کودکان پسرِ دو ساله به پایین (دوساله و کمتر از آن) در بیت لحم را بکشند (آیه ۱۶).
هیرودیس میپنداشت که ستاره بیت لحم نخستین بار هنگام تولد مسیح ظاهر شده است. اگر این تصور او درست میبود، پس آن هنگام که ستاره بیت لحم مُغان را در جادههای بیت لحم هدایت کرد، عیسی میتوانست تا دو سال سن داشته باشد. کلمه یونانی که در متی ۲: ۹ به «کودک» ترجمه شده است، میتواند به معنای هر چیزی باشد، از نوزاد تازه متولد شده تا کودک نوپا.
بنابراین، مُغان ممکن است برای اولین بار ستاره بیت لحم را در شب تولد عیسی مشاهده کرده باشند، یا حتی ممکن است برای اولین بار آن را تا دو سال قبل از آن دیده باشند؛ در هر صورت، عیسی را در زمان ورودشان هنوز در بیت لحم یافتند.
تقریباً با اطمینان میتوان گفت که یوسف و مریم در بیت لحم ماندند تا اینکه مریم بتواند دوباره سفر کند. در واقع، آنها احتمالاً ۴۰ روز لازم برای تکمیل تطهیر مریم در آنجا ماندند. از بیت لحم، آنها به راحتی میتوانستند سفری پنج مایلی به اورشلیم را به خاطر قربانی برای تطهیر مریم انجام دهند (لوقا ۲: ۲۲).
این واقعیت که مُغان به جای اصطبل به یک «خانه» آمدند (متی ۲: ۱۱) منطقی است، زیرا یوسف طبیعتاً خانواده خود را در اسرع وقت به مکانی محافظت شده تر منتقل میکرد – به احتمال زیاد صبح بعد از تولد عیسی.
مُغان پس از دیدن ستاره بیت لحم به اورشلیم رفتند تا به دنبال ماشیح بگردند. این سؤال پیش میآید که مُغان ایرانی چگونه میتوانند درباره ماشیح یهود بدانند؟
بدون شک، آنها در معرض نوشتههای دانیال نبی یهودی، که رئیس پیشگویان دربار در ایران بود، قرار میگرفتند. دانیال ۹: ۲۴-۲۷، پیشگویی است که یک جدول زمانی برای تولد مسیح ارائه میدهد.
همچنین، آنها ممکن است از سخنان بلعام نبی بت پرست (که از شهر فتور در کنار رود فرات نزدیک ایران بود) در اعداد ۲۴: ۱۷ آگاه بوده باشند. پیشگویی بلعام به طور خاص از «ستاره» و «عصای» برآمده از یعقوب یاد میکند.
ستاره بیت لحم دقیقاً چه چیزی بود؟
کلمه یونانی که در متن به «ستاره» ترجمه شده است، کلمه aster است که کلمه معمولی برای ستاره یا جرم آسمانی است. این کلمه ۲۴ بار در عهد جدید به کار رفته است و بیشتر اوقات به یک جرم آسمانی اشاره دارد.
میتوان از آن برای مشخص کردن فرشتگان استفاده کرد، مانند مکاشفه ۱۲: ۴، جایی که به نظر میرسد aster به فرشتگانی سقوط کرده اشاره دارد که به دنبال شورش شیطان رفتند.
قواعد اساسی تفسیر کتاب مقدس بیان میکند که ما باید معنای عادی یک کلمه را در نظر بگیریم، مگر اینکه شواهد قانعکنندهای وجود داشته باشد که خلاف آن را نشان دهد. در این صورت، ستاره بیت لحم را باید یک جسم بهشتی بالفعل دانست.
بسیاری از محققان کتاب مقدس توضیحی طبیعی برای ستاره بیت لحم ارائه میدهند، نظریههای آنها از یک اَبر نو اختر گرفته تا یک ستاره دنبالهدار و هم ترازی سیارات را شامل میگردد. چیزی در بهشت، درخشانتر از نوری معمولی در آسمان ایجاد میکند.
با این حال، شواهدی وجود دارد دال بر اینکه ستاره بیت لحم یک پدیده ستارهای طبیعی نبوده، بلکه چیزی است که توسط علم توضیح داده نشده است.
اول، این واقعیت که به نظر میرسید ستاره بیت لحم فقط برای مُغان ظاهر میشود، نشان میدهد که این ستاره معمولی نبود. همچنین، اجرام آسمانی معمولاً به دلیل چرخش زمین از شرق به غرب حرکت میکنند، اما ستاره بیت لحم، مُغان را از اورشلیم به سمت جنوب به بیت لحم هدایت کرد. نه تنها این، بلکه آنها را مستقیماً به مکانی که یوسف و مریم در آنجا اقامت داشتند، هدایت نمود و بالای سرشان توقف کردند. هیچ پدیده ستارهای طبیعی وجود ندارد که بتواند این کار را انجام دهد.
بنابراین، اگر استفاده معمولی از کلمه ستاره با متن مطابقت ندارد، چه میشود؟
ستاره بیت لحم در متی ۲: ۱-۱۲ احتمالاً یک فرشته یا مظهر جلال شکینا بود. شکینا که در لغت به معنای “مسکن خدا” است، حضور قابل مشاهده خداوند بود.
قبل از این، برجستهترین ظاهر شکینا، ستون ابری بود که بنیاسرائیل را در روز هدایت میکرد و ستون آتشی که آنها را در شب هدایت میکرد (خروج ۱۳: ۲۱).
شکینا آشکارا میتواند مردم را به مکانهای خاصی هدایت کند، و بعداً در ارتباط با خدمت مسیح دیده شد (مثلاً متی ۱۷: ۵؛ اعمال رسولان ۱: ۹). یا یک فرشته یا شکینا با شواهد [موجود] مطابقت دارد. نباید تعجب کنیم که خدا از یک نشانه معجزهآسا برای نشان دادن ظهور پسرش به جهان استفاده کند. کسانی که چشمانی برای دیدن داشتند، با شادی جلال او را مشاهده کردند.
برخی منابع:
- تفسیر ویلیام مک دونالد
- تفسیر جان مک آرتور
- تفسیر جامع کاربردی